Web Analytics Made Easy - Statcounter

«نمی‌تونم بفهمم چطور مردم این کتاب را دوست دارند. هنوز تمامش نکرده‌ام ولی خوندنش طاقت‌فرساست. گمانم آدم قراره دوستش داشته باشه چون یک اثر کلاسیکه. اما کسالت‌آوره و اصلاً معلوم نیست راجع به چیه. کاراکترهای زیادی داره و مدام پس‌وپیش می‌ره و دنبال کردنش سخته....»






این قسمتی از کامنت یکی از خواننده‌هاست در سایت آمازون درباره کتاب «خانم دالووی» ویرجینیا ولف که از شاهکارهای ادبیات انگلیسی به حساب می‌آید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگر سری به این سایت و صفحات آثار کلاسیک بزنید از این نقدهای یک‌ستاره‌ای فراوان است. در حوزه‌های دیگر هم اوضاع به‌همین منوال است. شنونده‌ای ممکن است به «سمفونی ۹» بتهوون یک ستاره داده باشد و شنونده دیگری آثار مثلاً ماهلر را بی‌ارزش ارزیابی کرده باشد.
خب، این هم یکی از نتایج آزادی اظهارنظر برای همگان است؛ یک دموکراسی کامل. اما به گمان برخی‌ها این نه آزادی بیان و گسترش دانش، بلکه آزادی جهل و عقب‌ماندگی است.
اگر خوب فکرش را بکنیم می‌بینیم که با توجه به اعتیاد بیننده و شنونده عام به فیلم‌ها و سریال‌هایی که اصل‌ غیرقابل‌چشم‌پوشی‌شان غافلگیری و نفس‌گیری است، کلیپ‌های موسیقی سریع، پرسروصدا و سرگیجه‌آور، انتظاری جز این نمی‌توان داشت که رمان یا فیلمی که در بیانش اندکی غیرمستقیم و مبهم باشد، از رمان‌هایی مانند خانم دالووی خوشش نیاید. در چنین اوضاعی با انسانی مواجهیم که روزبه‌روز دشوارتر می‌توان غافلگیرش کرد و به هیجانش آورد. همین طور با توجه به حجم عظیم اطلاعاتی که شبکه‌های اجتماعی روی سرمان می‌ریزند و خواندن هرچیز بلندتر از چند سطر را دشوار می‌کنند و اصلاً خواندن را به عملی منقطع و از این شاخه به آن شاخه پریدن و از روی قسمت‌هایی پریدن تبدیل می‌کنند، می‌توان گفت واکنشی از این دست از خواننده‌ای عادی امری طبیعی است.
اما تند نرویم.
اولاً توجه کنیم که تعداد کسانی که اظهارنظرهایی از آن دست که نمونه‌اش را در بالا آوردیم می‌کنند، هرچند قابل‌توجه اما هنوز اندک است. و در بیشتر اوقات کاربران دیگر به آنها پاسخ می‌دهند و برای‌شان توضیح می‌دهند که باید با حوصله بیشتری  کتاب‌هایی از نوع خانم دالووی را بخوانند.
دیگر اینکه یک آن صادقانه به خودمان رجوع کنیم. آیا نشده است که از خواندن این یا آن کتاب کلاسیک که همه می‌گویند شاهکار است یا تماشای فیلمی که شاهکار بی‌بدیل تاریخ سینما نام گرفته، دل‌آزرده شویم، بشدت خسته شویم، اما جرأت نکنیم احساس‌مان را بیان کنیم، حتی بترسیم پیش خودمان به احساس‌ واقعی‌مان اعتراف کنیم؟ واقعیت این است که اولاً هر کتابی برای هر موقعیتی نوشته نشده است. بعد کتابی ممکن است در زمان خودش به‌دلایل گوناگون مورد اقبال منتقدان قرار گرفته باشد، اما حالا سلیقه عمومی عوض شده باشد. و ده‌ها اما و اگر دیگر که ممکن است باعث شوند من فلان «شاهکار مسلم» ادبیات و هنر را خسته‌کننده بیابم یا برایم ارزش چندانی نداشته باشد. این خوانندگانی که براحتی می‌گویند کتاب جیمز جویس خسته‌کننده است و به دوستان‌شان توصیه می‌کنند آن را نخوانند، هر عیبی داشته باشند این حسن را هم دارند که تحت تأثیر جو روشنفکری نیرومندی که در فضاهای هنری و ادبی مسلط است قرار نمی‌گیرند. حتی صحبت از جسارت در بیان احساس واقعی‌شان در مورد آنها صادق نیست، چون واقعیتش این است که بیشتر کسانی که ممکن است بگویند «سمفونی ۹» بتهوون اثر کم‌ارزشی است، احتمالاً اصلاً نمی‌دانند که برای کسانی مثل من و شما این امر ممکن است یک جور «توهین به مقدسات» تلقی شود. در یک کلام، چه عیبی دارد، بگذار آنها هم حرف‌شان را بزنند، بگذار ما هم بدانیم خیلی آدم‌ها خانم دالووی را خسته‌کننده و ملال‌آور می‌دانند.
خانم دالووی از رمان‌‌های محبوب من است. اما این دلیل نمی‌شود کسی آن را خسته‌کننده نیابد. حتی اگر کتاب مورد علاقه تمام جهان هم باشد، باز ممکن است برای بسیاری از آدم‌ها ملال‌آور باشد. به گمانم رنجیدن ما از اینکه کسی فلان اثر کلاسیک را دوست نمی‌دارد غیرمنطقی‌تر از دوست نداشتن اوست. این یک روی شکاف عمیقی است که بین سلیقه عام و سلیقه نخبه‌گرا پدید آمده است. اما این شکاف روی دیگری هم دارد: بی‌اعتنایی روشنفکران و منتقدان به انبوه آثاری که میلیون‌ها تن طالب‌شان هستند و با دیدن و خواندن‌شان کیف می‌کنند. ما آنها را «کمدی‌های سخیف»، «کتاب‌های زرد» و از این قبیل می‌خوانیم. و چنان رفتار می‌کنیم که انگار اصلاً وجود ندارند و نقش مهمی در شکل دادن به سلیقه و افکار جامعه بازی نمی‌کنند.

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۱۴۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت

به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است: یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که می‌توان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمی‌ماند بلکه حیطه‌های پر اهمیت دیگری را نیز در بر می‌گیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» درخور توجه فزون‌تری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند).

چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزی بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین می‌توان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق می‌شود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آنها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیب‌های مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.

ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را می‌توان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تأثیر می‌گذارند. اما، تردیدی نمی‌توان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجسته‌تر است. چون همانگونه که می‌دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل می‌گیرد، «شخصیت» فرا می بالد، «منش» نضج می‌یابد، «نگرش به خویشتن» پایه‌ریزی می‌شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیده‌ها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده می‌شود.

حال این پرسش در برابر ما عرض اندام می‌کند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص‌های زیر اهمیت بیشتری دارند:

۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره‌ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری می‌رساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف می‌کند.

۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانواده‌ای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده می‌شود. چه، اینگونه خانواده‌ها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه به کار می‌گیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان می‌شوند.

۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانواده‌ها پیوسته دانایی خود را افزایش می‌دهند و اندیشه خود را زیبا و غنی می‌سازند. آنان همچنین می‌کوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود به کار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیبایی‌های بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.

۴. فضیلت مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده می‌شود. به همین سبب اینگونه خانواده‌ها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.

۴. برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختی‌ها و رنج‌های ناگزیر زندگی حفاظت می‌کند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).

خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.

کد خبر 6090072

دیگر خبرها

  • پایداری جوی همراه با افزایش دما در گلستان تا چهارشنبه
  • پیشرفت اجتماعی ایران از سال ۲۰۱۹ کم و در سال ۲۰۲۳ منفی شد / در بخش فرصت ها وضعیت ایران خطرناک است / قربانی‌شدنِ پیشرفت اجتماعی در ساحتِ سیاست و اقتصاد
  • نگاه متفاوت کارشناس اقتصادی بعد از حمله موشکی سپاه: معادلات تغییر کرد | فیلم
  • مسجد پایگاه دین وکانون تقویت اندیشه ناب فرهنگ اسلامی
  • ایجاد دفتر فراجا در بنیاد ملی نخبگان؛ علت چیست؟!
  • سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
  • چرایی ایجاد دفتر «فراجا» در بنیاد ملی نخبگان/۲ بال علم و فناوری «وعده صادق»
  • چرایی ایجاد دفتر «فراجا» در بنیاد ملی نخبگان/۲ بال علم و فتاوری «وعده صادق»
  • صفحه اول روزنامه‌های ورزشی ۸ اردیبهشت
  • نیم صفحه اول روزنامه‌های ورزشی ۸ اردیبهشت